Qeta

قصیده کسی را چو من دوستگان می چه باید؟

معنی : اگر کسی از بهترین معلم که همان گذر روزگار است چیزی یاد نگیرد، هر چقدر که معلمان نیز … با وصل تو کس چو من بد آموز مباد …. کسی را چو من دوستگان می چه باید؟

مادر می: بچهٔ او را گرفت و کرد به زندان … شماره ۱۲۴: که دل شاد دارد بهر دوستگانی.

پژوهش در اوزان این مقدار از شعر وی نیز می توان قدرت و توانایی آن استاد بزرگ را در. فن شاعری … گر من این دوستی تو ببرم تا لب گور … کسی را چو من دوستگان می چه باید. …. مثنوی در بحر مضارع، در دیوان مذکور است، در اصل خود مطلع قصیده یا غزلی بوده.

… بی قیمت است شکر از آن دو لبان اوی پسین · شماره ١٢٤: کسی را چو من دوستگان می چه باید؟ … قصیده شماره ١٥٧: ای شسته سر و روی به آب زمزم · ناصرخسرو > دیوان اشعار.

به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم. به جرم حسن چو یوسف اسیر زندانی. بسی نشستم من با اکابر و اعیان. بیازمودمشان آشکار و … شماره ١٢٤: کسی را چو من دوستگان می چه باید؟ پسین · شماره ١٢٢: آن … قصیده شماره ١٥٧: ای شسته سر و روی به آب زمزم · ناصرخسرو …

به ويژه بايد از پژوهش‌هاي خاقاني‌شناسي كزّازي ياد كرد. … از توصیف های اوست در قالب قصیده: … زمین چو سینه ی سهراب زیر جوشن برگ …. امروز ایرانیان هنگامی که می‌خواهند کسی را از کاری نهی کنند، به جای آن که مثلا بگویند: مکن! …. من اگر می خواستم هر چه می دانم بنویسم تا حالا خیلی چیزها می نوشتم مثلاً می نوشتم: الان دو ماه است كه یك …

چـــــو خــــرمـــــــــــا بود برده ســــوی هَجَر ….. خواهان، به خصوص در قصیده پیری که سرشار از شکایتهای رودکی از …… کسی را چو من دوستگان می چه باید؟

چو من پروانه بر گردت هزارا. نگنجم در لحد، گر زان که … روزی من آستین ترا. اگر چه خامش مردم که شعر باید گفت …… کسی را چو من دوستگان می چه باید؟ که دل شاد دارد بهر …

ﺷﺮوع ﻗﺼﯿﺪه اﻧﻮرى ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻄﻠﻊ اﺳﺖ: اى ﺑﺮادر ﺑﺸﻨﻮى رﻣﺰ ﺷﻌﺮ و ﺷﺎﻋﺮى. ﺗﺎ زﻣﺎ ﻣﺸﺘﯽ ﮔﺪا. ،. ﮐﺲ را … دوﺳﺘﮕﺎﻧﯽ ﺑﺮ. ﮐﻨﺎر آب ﮐﻮﺛﺮ ﻣﯽ. دﻫﺪ. دوﺳﺘﮕﺎن ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻣﻌﺸﻮق ﻧﯿـﺰ ﺑـﻪ ﮐـﺎر. رﻓﺘﻪ: ﮐﺴﯽ را ﭼﻮ ﻣﻦ دوﺳﺘﮕﺎﻧﯽ ﭼﻪ ﺑﺎﯾﺪ ….. دهم زنجیر می. باید مرا. اینک صورت صرف صیغه. های آن با مثال شهعری. اراره می.

برای مثال، منوچهری در فضیلت خود بر حریف شعری اش چنین می گوید: من بدانم علم دین و …. منوچهری «در اسلوب کلی تصویر خود بیش از هر کس متاثر از ابن معتز و سری رفاء ….. قصیده لامیه نیز دیرندگی شب را بیان کرده است: چو پاسی از شب دیرنده بگذشت …… ور همی چفته کند قد مرا گو چفته کن****چفته باید چنگ تا در چنگ ترک آوا کند.

شب چو برگيرد نقاب از هودج اسرار من‌خفته گيرد صبح را چشم دل بيدار من مولانا … بعد از آن قصيده خاقاني را بهمان قافيه و رديف حواب ميگويد، مطلعش اينست: … ز خمار جام عشق ار دل تو سبك نگرددز شراب روح ريحان دو سه سر مي گران كش ….. نظامي از شاعراني است كه بي‌شك بايد او را در شمار اركان شعر فارسي و از استادان مسلّم اين زبان دانست.

مثلاً برای پیدا کردن شعری که مصرع من عاجز چه به تقدیر توانم کردن؟ مصرع دوم یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیهٔ آنها «ن» است … غزل شماره ۴۴: بار غم از دلم می گلرنگ برنداشت ….. غزل شماره ۴۶: بر دست کس افتد چو تو یاری نه و هرگز …… قصیده شماره ۸: نیکوی تو چیست و خوش چه، ای برنا.

برخیز که شمع است و شراب است و من و تو … آن روز کمتر کسی در این اندیشه بود که این سخن مولانا یک تعارف فروتنانه بوده … درهرات با کسر اول و در گفتار هرات به جای کسره (ی) می آید و شیش تلفظ می شود. … که بنشست آن مه زیبا چو صد تنگ شکر پیشم ….. (غ2576) مصراغ نخست باید به همین صورت گفتار بلخ و کابل سلامالیک خوانده …

موطن وی سیستان بود و خود نیز در قصیده ای بدین امر اشاره می کند: … بر سبیل امتحان گفت: امیر به داغگاه است و من میروم پیش او و تو را با خود ببرم به …. او یکی از کسانی بود که به زندان رفت و مدتی در باغ سردار اعتماد زندانی بود. … منزل مردم بیگانه چو شد خانهء چشم …. امیر گفت فردا باید از کارها فارغ شده باشد تا پس فردا خلعت بپوشد.

آیا می دانستید که یاوه هایی چون: “هنر نزد ایرانیان است و بس”، “چو ایران نباشد …

قصیده صبحدم خاقانی. صبح‌دم چون کله بندد آه دود آسای من. چون شفق در خون نشیند چشم شب پیمای من. مجلس غم ساخته است و من چو بید سوخته …. چون تو کس نیست اندر این اقلیم …… يعني بايد ديدمان عوض شود زيرا اگر چشم با هنر و خوبي ها همراه باشد خوبي را مي …… استکان: این واژه در اصل همان «دوستگانی» فارسی است که در فارسی قدیم به …

ازین مضمون لم يفتر فرزدق شاعر مشهور عربر است در قصیده یی که با حضور هشام بن عبدالملك.

قصيده اول در مدح قوام الدین جنیدی است و معلوم است که قوام الدین جنیدی …. رو دوستگانی آر علی خم رم دشمنان. جانست باده …

یعنی مثلن به جای آن که بنویسند: من باید بروم ( یعنی لازم است بروم)، می … کسانی که نمی توانند از عادت خود برای گفتن ” ی ” مصدری دست بردارند می توانند … استکان : این واژه در اصل همان «دوستگاني» فارسي است که در فارسي قديم به …. چو خورشید تابان ز گنبد بگشت / ز بالا سوی خاور اندر گذشت ….. افغانی در قصیده ی خود می سراید:

2 – شیوه ي ارزش یابی باید با رویکرد برنامه تناسب داشته باشد، مثلاً در برنامه ای که …. به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی …… چو شیرینی از من بدر می‌رود / چو فرهادم آتش به سر می‌رود … 3 قصیده:به معنی مقصود و در اصطلاح به معنیِ « توجّه کردن به کسی یا چیزی».

عارف در مورد هفتمين تصنيف سروده خود مي نويسد: «اين تصنيف در دوره دوم مجلس شوراي ايران در تهران ساخته شده است. …. زراه رنج چو بمنزل نمی‌رسی، بر‌گرد براه راست که این راه شاهراه من است … اگر فی‌المثل بعضی از معروفترین قصاید منوچهری قصیده شمعیه یا از بهترین … در اين ميان آذر بيگدلي را بايد سر سلسله اين شاعران به شمار آورد.

برچسب‌ها:, , , , , , , ,

فروشگاه مارکت سنتر